گاه نوشت ها

خاطرات بازی های ویدئویی / قسمت اول

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۲۳ ق.ظ

در عنوان نوشته ام بازی های ویدئویی اما سال هاست که خودم می گویم بازی های کامپیوتری و فقط به خاطر رواج این عنوان در اغلب متون و گفتارها آن را این طور انتخاب کرده ام.
از کودکی و زمانی که برای اولین بار بازی با آتاری را تجربه کردم، بازی های ویدئویی تبدیل به بخش بسیار مهمی از زندگی ام شده اند. هرچند وقفه های بسیاری در پیگیری این بازی ها، اغلب به خاطر حساسیت مادرم و لطمه نخوردن به تحصیلم، پیش آمد اما در علاقه من به آن ها علی رغم این که اکثر قریب به اتفاق هم نسل هایم از هرگونه بازی در این سن و سال پرهیز می کنند، نه تنها هیچ خدشه ای وارد نشده بلکه در بعضی دوره ها مانند روزهای قرنطینه کرونا، بخش اعظمی از زمان مرا به خود اختصاص داده اند.
اولین خاطره ای که از بازی های ویدئویی دارم، مربوط به بازی شماره یک دستگاه آتاری است که در ۷ سالگی برای من و برادرم مرتضی خریده شد، بازی را به اسم هواپیمایی می شناختیم و مشهورترین بازی این کنسول به شمار می آمد. هر چند تازه سال ها بعد از آن بود که متوجه شدیم اسم واقعی بازی River Raid است. از جمله نکات جالب اما در واقع ناخوشایند کنسول های اولیه مانند آتاری، میکرو و نینتندو این بود که امکانی برای ذخیره فرآیند بازی وجود نداشت و باید به نحو احسن از فرصتی که داشتیم استفاده می کردیم و کوچک ترین اشتباهی به منزله هدر رفتن دقیقه ها و حتی گاه ساعت ها تلاش بی وقفه بود. خاطرم است در همین بازی هواپیمایی مرتضی که از تمرکز و استعداد فوق العاده ای برخوردار بود، یک بار بعد از حدود سه ساعت بازی بدون توقف و رسیدن به رکورد بالای ۱۲۰ هزار امتیاز، بعد از تشرهای چند باره مادرم و ترس از سوختن دستگاه با اکراهی مثال زدنی مجبور به خروج از بازی و خاموش کردن کنسول شد.
بازی River Raid داستان هواپیمایی جنگی بود که در آبراهی مانند رودخانه در محوری عمودی رو به بالا حرکت می کرد و در مسیر بازیکن باید یا با شلیک تیر موانعی مانند ناوها، هواپیماهای جنگی و دیواره های تفکیک کننده کانال ها را از بین می برد یا با استفاده از امکان مانور آن ها را پشت سر می گذاشت. تهاجم رودخانه با اختلاف محبوب ترین و مشهورترین بازی کنسول آتاری بود ولی با این وجود، گه گاه از بازی های دیگری نیز لذت می بردیم که شاخص ترین آن ها برای من دزد و پلیس بود که الان اسم حقیقی اش در خاطرم نیست. آن طور که از اسمش پیداست، موضوع بازی تعقیب دزدی بود در ساختمانی سه طبقه با آسانسور و راه پله که از نمای کنار نمایش داده می شد. گرافیک دو بعدی و طراحی ساده پیکسلی فضای بازی آن زمان برای ما که تا یک سال قبل از آن با تلویزیون سیاه و سفید کارتون می دیدیم و لذت می بردیم، ترسیم کننده دنیایی جادویی و رویایی بود. آن قدر شیفته آن شده بودیم که حاضر بودیم، تا جایی که رخصت و البته نوبت داشتیم، بدون توقف ساعت ها پای تلویزیون میخکوب بازی شویم. یادم می آید پوشش دسته های آتاری بعد از چند ماه، دیگر تاب مقاومت در برابر دست ها و انگشتان حریص و هیجان زده ما را نداشتند و به سرعت متلاشی شدند و ما مجبور بودیم با ساختار فلزی داخل دسته ها بازی کنیم و انگشتان شست مان از شدت فشاری که بر شاخک های فلزی آورده بودیم، پینه بسته بود. 

  • بهزاد سلطان محمدى

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی